از تمام دوستان عزیزم دعوت می کنم تا به کانال تلگرامی عاشقان حسین عالیه السلام بپیوندند
گاهی بنده دعا میکنه،
خداوند به ملائکه میگن : دعای او را مستجاب کردم..
اما!
حاجت او را ندید!!..نگه دارید!!..
فإنی أحب أن اسمع صوته..
من خوشم میاد اون بگه خدا..!!
هرچند دعا کنی اجابت نکنم.. زیرا که مرا محبت زاری توست..
از سخنان آیت الله مجتهدی تهرانی
سلام
بعضی وقت ها یه نعمت هایی تو زندگی داریم که خیلییی ارزشمند هستند ، ولی ازشون غافلیم..
الحمدلله رب العالمین..
داشتن یک دوست خوب شکرگزاری بیشتری میطلبه..
دوستی که وقتی تو پیچ و خم زندگی گیر کردی کلی بهت با حرفاش آرامش بده،
راهنماییت کنه از ته قلب مهربونش..
خدایا هزار مرتبه شکر..
ﻭﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ......
ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ.
ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ...
"شهید حسین خرازی"١٠٢١
شهید منوچهر مدق خطاب به همسرش: وقتی من را گذاشتید توی قبر،یک مشت خاک بپاش به صورتم
همسر شهید: پرسیدم چرا؟
گفت: برای اینکه به خودم بیایم و ببینم دنیایی که بهش دل بسته بودم و به خاطرش معصیت می کردم یعنی همین.
+ ما داریم برا بدست آوردن دنیا چه چیزهایی یا چه کسانی را فدا می کنیم؟
..
و چه سخت است تحمل نبودنی که..
بودنش را تجربه کرده ای..
ذهنم،دلم،آرامشی می خواهد بی پایان،همیشگی،ابدی..
آرامشی از جنس نور..
به نام خدایی که در همین نزدیکیست..
بعضی وقتا داستان بعضی زندگی ها رو که می شنویم،فکر می کنیم واسه قصه ها و فیلماس!
و امان از روزی که زندگی ما هم بشه شبیه سناریوی اون فیلما..!
ای کاش که قهرمان داستان زندگی هامون باشیم ..مهم تر این که باید به ناخدای زندگیمون اطمینان داشته باشیم..
و چقدر مخلص و خوشبخت اند بندگانی که زبان حالشان:
الهی رضا برضاک و تسلیما لامرک
هستش.
خدای خوبم!شنوای نجواهایم!
یاری ام کن مخلص شوم...
و اگر در آتشم اندازی٬ به اهالی آنجا خواهم گفت که دوستت دارم...
مناجات ائمه (ع) در ماه شعبان و مناجات شعبانیه
این جا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است!
اکسیر من!نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی تو را کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است...
شاعر:محمدعلی بهمنی
یا ربّ، یا ربّ، یا ربّ
اسئلک بحقّک و قدسک و اعظم صفاتک و اسمائک
ان تجعل اوقاتى فى اللّیل و النّهار بذکرک معمورة
و بخدمتک موصوله
و اعمالى عندک مقبولة.
آمین یا رب العالمین!
یادمان باشد که..
نمی توانیم برگردیم و آغاز خوبی داشته باشیم
اما..
می توانیم آغاز کنیم و پایان خوبی داشته باشیم.
هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ...
من!
فقط و فقط، من میتوانم
آرامش را در دل هایتان بریزم!
آنوقت شما
کجاها که دنبال آرامش نمی گردید...!
سوره ی فتح، آیه ی 4
ای خدای بزرگ!
ای ایده آل غایی من!
ای نهایت آرزوهای بشری!
عاجزانه در مقابلت به خاک می افتم..
تو را سجده میکنم..
می پرستم..
سپاس می گویم و
ستایش میکنم که فقط تو،آری فقط تو ای خدای بزرگ شایسته ی سپاس و ستایشی،محبوب بشری
گمشده ی من تویی..
برگرفته از کتاب "خدا بود و دیگر هیچ نبود"
پرندگان می گویند ، لانه..
سنگ ها می گویند صبر..
و خاک ها می گویند مصاحب..
و انسان ها می گویند «خوشبختی»..
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم.
مُسلمیه ، عرفه،رفت و گدا باز گدا مانده هنوز
روز عید است خدا عیدی ما مانده هنوز
گفته بودم عرفه کرب وبلا میباشم
عرفه رفت و غم کرب وبلا مانده هنوز
اللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی
وَ الْیَقِینَ فِی قَلْبی
وَ الْإِخْلاَصَ فِی عَمَلِی
+ عرفه تان پر معرفت..
التماس دعا..
حجاب گل است و عفاف عطر است (پس همیشه خوشبو باش)
هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ را حصار و پرچین کشیده است ، چون باغ بی دیوار ، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی ماند .
هیچ کس هم با نام و بهانه ی " آزادی " دیوار خانه ی خود را بر نمی دارد و شبها در حیاطش را باز نمی گذارد ، چون خطر رخنه ی دزد جدی است .
هیچ صاحب گنج و گوهری هم ، جواهرات خود را بدون حفاظ ، در معرض دید رهگذران نمی گذارد تا بدرخشد ، جلوه کند و چشم و دل برباید ، چون خود جواهر ربوده می شود.
هر چیز که قیمتی تر باشد ، در صد مراقبت از آن بالاتر می رود.
مگر نه اینکه آثار نفیس خطی را در موزه ها و ویترینها می گذارند تا با لمس دستهای این و آن ، خراب نشود و از ارزش نیفتد؟
اگر در شیشه ی عطر را باز بگذاری ، عطرش می پرد.
اگر در مقابل پنجره ی خانه ات ، توری نزنی ، از نیش پشه ها و مزاحمت مگس ها در امان نخواهی بود.
وقتی راه ورود پشه ها را می بندی ، خود را " مصون " ساخته ای ، نه " محدود " و " زندانی" .
قرآن هم می گوید : زنان خودآرایی و خود نمایی و عشوه گری نکنند ، تا مورد آزار بیماردلان قرار نگیرند .( احزاب آیه 32 و 33... سوره نور آیه 30 و 31 )
زن بخاطر ارزش و کرامتی که دارد ، باید محفوظ بماند و خود را حرّاج نکند و در بازار سوداگران شهوت ، خود را به بهانه ی چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد .
سادگی و خامی است که کسی خود را در معرض دید و تماشای نگاه های مسوم و چشمهای ناپاک قرار دهد و به دلبری و جلوه گری بپردازد و خیال کند بیماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمی اندازد و از زهر نگاه ها و نیش پشه های شهوت در امان می ماند .
هر شاخه که از باغ ، برون آرد سر در میوه ی آن طمع کند راهگذر
آنکه " کودک عفاف " را جلوی صدها گرگ گرسنه می برد و به تماشا می گذارد ، روزی هم " پشت دیوار ندامت " ، اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت .
از اول باید مواظب بود این کاسه ی چینی نشکند و این جام بلورین ترک بر ندارد .
از اول نباید به پای بیگانه ، اجازه ی ورود به مزرعه ی نجابت داد ، که بوته های نورس عصمت را لگدمال کند .
ولی ... گریه بی حاصل است و بی ثمر ، وقتی که شاخه شکست و گل چیده شد !!
{از همدلی تا همراهی . ج 3 ص 113. استاد جواد محدثی }
پر از خواستنم،
انک انت الوهاب..
+ صبر میکنم چون صابرین را دوست میداری خدای من
قل الحمدلله..
آقایان لباس می پوشند،از این لباسشان ثواب نمی برند، فقط بنده ی طلبه و شما خانم های با حجاب از لباسمان ثواب می بریم.چون من دارم یک لباس معنوی می پوشم،شما داری یک لباس معنوی می پوشی،حجاب یک لباس معنوی ست،آن وقت شما داری بیشتر ثواب می بری یا من؟
واجب اجرش بیشتر است یا مستحب؟واجب. پس شما داری بیشتر ثواب می بری، چون تا وقتی که لباس را می پوشی نور می آید در وجودت،این را باید لمس کنی تا بتوانی منتقل کنی به دیگران،با حجابتان با خدا عشق بازی کنید..
به خدا بگویید من کسی هستم که حجاب به خاطر تو سرم می کنم،اصلا این یک زیبایی دیگری به آدم می دهد..
بخشی از سخنان استاد پناهیان
با این همه گناه به دردت نمی خورم
با سیل اشک و آه به دردت نمی خورم
چشمم به روی غیر شما باز باز بود
با این همه نگاه به دردت نمی خورم
حتی برای توبه دلم جای دیگراست
با این دل سیاه به دردت نمی خورم
گم گشته ام میان مسیر گناه ها
برگشته ام به راه به دردت نمی خورم؟
در اوج معصیت دل من خوش به گریه است
اشکم برای شاه به دردت نمی خورد؟
من آن گدای خیره سر بزم روضه ام
دل کرده ام تباه به دردت نمی خورم؟
پیراهن سیاه عزای حسین هست
گرآورم گواه به دردت نمی خورد؟
من پای بسته غم ارباب بی سرم
افتاده ام به چاه به دردت نمی خورم؟
با این همه تباهی بی حد خدای من
این اشک گاه گاه به دردت نمی خورم؟
آری درست لایق مهدی نمی شوم
در خیل آن سپاه به دردت نمی خورم؟
+ الهی قلبی حزین..
شاعر: محمد علی رضاپور
و مَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَن رَّبِّکَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِکَ وَلا أَکْبَرَ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ
ای پیامبر در هیچ شغل و کاری نمی باشی، و هیچ بخشی از قرآن را که از سوی خداست تلاوت نمی کنی،
و شما ای مردم هیچ کاری انجام نمی دهید،مگر آن که وقتی سرگرم به آن کار هستید،گواه و شاهد شماییم.
و به اندازه ی وزن ذره ای در زمین و آسمان از پروردگارت پوشیده نیست
و نه کوچکتر از آن ذره و نه بزرگ تر از آن نیست،
مگر آن که در کتابی روشن ثبت است.
امام باقر علیه السلام:
" کفی بالندم التوبه"
پشیمانی از گناه برای توبه کافیست..
بعدا نوشت.
آدم بعد از گناه یه حس خاص پشیمونی بهش دست میده و تو دلش از خودش بدش میاد و حتی خجالت میکشه خدا رو صدا بکنه
این حس یعنی : من پشیمون هستم
و پشیمونی هم که یعنی توبه
توبه هم یعنی خدا بخشیده
پس حالا که خدا بخشیده
دیگه جای برای ناامیدی نیست
پس با امید و اراده بیشتر حرکت به سمت خدا
یادمون باشه: ناامیدی تیری از تیرهای شیطان است
ناامیدی توقف است
امید حرکت است
ای معبود من
آیا بر کسی که می خواندت رحمت می آوری تا من در خواندن تو سخت بکوشم؟
آیا آن کسی را که به درگاهت زار می گرید می آمرزی تا من نیز اکنون به گریه آغازم؟
آیا از کسی که به خواری چهره بر خاک درت می ساید در می گذری؟
آیا کسی را که از بینوایی خود پیش تو گله می کند و تنها به تو امید بسته است،بی نیاز می سازی؟
خدای من
آن را که جز تو بخشنده ای نمی یابد ،نومید مگردان،و آن را که جز از تو ،از هیچ کس دیگر بی نیازی نخواهد،وامگذار..
صحیفه سجادیه،دعای شانزدهم
باید بدانیم که گمشده ی ما،او که در به در به دنبالش می گردیم
نه مال و ثروت است
و نه همسر صاحب جمال و داری ثروت
ونه شهرت و مقام
این ها همه سرابی بیش نیست
و قرآن می گوید:
"کسراب بقیعه یحسبه الظمان ماء حتی اذا جائه لم یجده شیئا" (نور/۳۹)
گمشده ی ما اوست که همیشه با ماست
و تمام وجودمان را در برگرفته
او که از رگ گردن به ما نزدیک تر است..
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.